آمدیم تهران
بیستمین نوشته و شاید بیستمین اپیزود . اگر نوشته های اول را هم اپیزود در نظر بگیریم
چندی بود که در گیر برگشت از کرج به تهران بودیم و این امر دو روز پیش میسر شد. امروز اپیزود خاصی مد نظرم نیست . اما خب خونه چقدر می تونه برای آدم خوب باشه .
در کرج خانه مادربزرگ خیلی کیف داد . اما خب اتفاقاتی هم در خانه افتاده و تغییراتی صورت گرفته که باید به عرض برسونم و شاید برای اپیزود بیستم خیلی هم براتون جالب باشه
اولین تغییر پیشرفت پروژه اطلس مال بوده .. ( هرچه قدر سعی کردیم پول بیشتری برای تبلیغات بگیریم ندادن . بلاخره خب این درسته یه تغییره اما خب جنبه تبلیغاتی هم داره دیگه)
پایین تر از اطلس مال که سمت پارکه تو پاسداران یه فروشگاه طلا دارن میسازن پاساژ جواهره که اونم سه طبقه روی این پروژه اضافه شده :) ( اینم پولی بابت تبلیغات نداد )
مورد بعدی پشه هایی هستند که در خونه ما سکونت دارن . الان اینجا جزئی از خانواده ما شدن . پرشون که میدی فحشت می دن میگن فلان فلان شده مگه مریضی خب نشستم دیگه . ماشالا زیر بامبو ها هم تخم کردن حسابی دیگه کلنی شدن برا خودشون . اصلا از ما نمی ترسند و جزعی از ما شدن. هرچه دست تکون می دی اصن پا نمیشه. خلاصه دیشب چند تاشون حسابی دلی از عزا در آوردن . پوست خانوادگی ما هم سفیده و شیرین دیگه هیچی دیگه .. آبکش شدیم . از صبح مشغول خارش هستیم هنوز هم .. دیگه به سوزش رسیده
باید یک فکری کرد . اپیزود امروزم به پایان رسید .. والا ببینید چقدر بدبخت شدم و کمبود موضوع گیر آوردیم که به پشه های خونه گیر میدیم و براشون یه اپیزود هم رقم می زنیم. کم مونده امضا هم ازشون بگیریم. بی موضوعی بد دردیست
و باز یاد آوری می کنم . از عزیزانی که وبلاگ مسخره من رو افتخار می دهند بهم و می خوانند و وقت شریفشون رو می ذارند و کامنت می دهند صمیمانه تشکر می کنم .
- ۹۴/۰۶/۰۱
:)