و شاید
يكشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۴:۴۱ ب.ظ
و شاید تنها امیدی که دارم تو باشی ...
و شاید تمامی کابوس هایم با تو تمام شود ...
و شاید قهوه روبرویم در فنجان قبل سرد شدنش تمام شود ...
حال خوبی باشد ..
و همیشه شاید ... تو در زندگی من مشترک مورد نظر باشی ..
و پر شده همه جا از این شاید هایی که باید ... باید می شدند ...
و شاید انتظار برای شایدی که باید شود ... خوش باشد ...
و شاید ..
^ نشستم کنار پنجره توی این هوای خنک .. و به صدای مرغابی هایی گوش می کنم که بالا سرم پرواز می کنند و از دم دریا تا اینجا چرخی می زنن. و همین که بسی ناراحت
- ۹۵/۰۲/۱۹