اپیزود

چیزی که می فهمم ( فک کنید توییتره )

اپیزود

چیزی که می فهمم ( فک کنید توییتره )

و شاید

يكشنبه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۵، ۰۴:۴۱ ب.ظ

و شاید تنها امیدی که دارم تو باشی ...

و شاید تمامی کابوس هایم با تو تمام شود ...

و شاید قهوه روبرویم در فنجان قبل سرد شدنش تمام شود ...

حال خوبی باشد ..

و همیشه شاید ... تو در زندگی من مشترک مورد نظر باشی ..

و پر شده همه جا از این شاید هایی که باید ... باید می شدند ...

و شاید انتظار برای شایدی که باید شود ... خوش باشد ...

و شاید ..

^ نشستم کنار پنجره توی این هوای خنک .. و به صدای مرغابی هایی گوش می کنم که بالا سرم پرواز می کنند و از دم دریا تا اینجا چرخی می زنن. و همین که بسی ناراحت

نظرات  (۳)

چه خوب میشود اگر این شاید ها واقعی شوند...
پاسخ:
شاید اری
کاش مشترک مورد نظر ما هم توی دسترس بود! :)

 کرم خاک و خاکش اما بویناک
 بادبادکهاش در افلاک پاک
 ناشناس نیمه پنهانیش
 شرمگین چهره انسانیش
 کو بکو در جستجوی جفت خویش
 می دود معتاد بوی جفت خویش
 جویدش گهگاه و ناباور از او
 جفتش اما سخت تنها تر از او
 هر دو در بیم و هراس از یکدیگر
 تلخاکام و ناسپاس از یکدیگر
 عشقشان سودای محکومانه ای
 وصلشان رویای مشکوکانه ای
  
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">