خریت
همه ما منجمله خودم .. یک خریتی!! به این غلظت انجام دادیم
که مثل یه لکه خیلی سیاه غیر قابل پاک شدن تو خاطراتمون هست
و وقتی یه هو یادمون میاد از خودمون حالمون بهم میخوره
در خدی که از خودمون متنفر میشیم
همه ما یک خریتی دقیقا به این غلظت تو زندگیمون کردیم
که خاطرش مث بادوم تلخ هی به خاطرمون میاد
و تررر میزنه تو خالمون
وقتی یادمون میاد مث ی صحنه جیغ و یک خاطره سیاهه
مث ی جیغ سریع یادت میاد و تو لحظه ای حالتو بد میکنه و سریع میره انگار نبوده .. مث یه سوت سریع
هرکی بگه ندارم مثل خودش دروغ میگه.
چون سگ زبون نداره
من با افتخار میگم نه یکی بلکه هف هش ده تایی دارم
خوشبحال اونا ک یکی دارم
کمتر تنشون میلرزه
-ضمنا وبایی که ی بار بهشون نظر بدم یه بارم برم دنبال جىاب نظرم رو کلا منت سرشون نمیذارم بهشون افتخار نمیدم و نمیخونمشون.. تمام .. خود دانید!!
ترجیحا سعی کنی افتخار بدید بخونمتون
غلط تایپی و املایی داشت ببخشید با موبایل نوشتم ... شجاعا رو تو نظرات خواهیم دید ..
- ۹۵/۰۳/۱۰