اپیزود

چیزی که می فهمم ( فک کنید توییتره )

اپیزود

چیزی که می فهمم ( فک کنید توییتره )

زندگی کن

شنبه, ۹ آبان ۱۳۹۴، ۰۷:۴۰ ب.ظ

و اینک اپیزود 42

همه ما از صبح که از خواب بیدار میشیم ... زندگی زیبای مان را تباه می کنیم تا که زندگی زیبایی رو بسازیم. اما .. غافل از آنیم که خیر ... راه را غلط می رویم .. زندگی اینی نیست که ما داریم آن را تجربه می کنیم .. زندگی شاید زیبا تر از این حرفها باشد ...

گاهی وقت ها از صبح که از خانه بیرون می رویم ... همش به مملکت و سیاست فحش می دهیم .. که چرا انقدر گرانی است ... و چه کار کنیم .. اما هیچگاه نخواسته ایم ... وقت ها را به فرصت تبدیل کنیم.. هیچ گاه نخواسته ایم که خوب زندگی کنیم .. کداممان وقتی صبح از خواب بلند می شویم صدای موسیقی پخش می کنیم؟ کداممان نماز صبح را به وقت می خوانیم و با نماز ظهر نمی خوانیم. کداممان از همین صبحانه ای که داریم لذت می بریم ..همیشه فکر می کنیم تفریح یعنی بروی چادر بیرون پهن کنی و طبیعت رو به گند بکشی و دعوا کنی و چهار تا فحش ناموسی هم به چهار نفر بدهی و پا بشی بیایی و بعد انتقادم کنی که همینه دیگه .. مملکت ما هشتاد نود میلیون گاو و گوسفند زندگی می کنند همینه پیشرفت نمی کنیم ؟ خب یکی از پیچ و مهره های چرخه پیشرفت تو هستی .. چرا صبح یک صفحه کتاب نمی خوانی و همش فریاد می زنی هشتاد میلیون بی شعور یا گاو هستند .. چرا یک روز خودت را گاو نمی بینی و تصمیم نمی گیری از گاو بودن بیرون بیایی ؟

متاسفانه ما به تازگی کارمان شده انتفاد کردن .. ادعا داشتن .. سطح توقعاتمون رو بردیم بالا به جای اینکه سطح شعورمون بالا بره .. خودم رو مثال می زنم تا به کسی بی ادبی نباشد اما همین خود من چند بار گفتم با هشتاد میلیون گاو زندگی می کنم؟ یکی نیست بگه خوب اگر همه گاوند چرا خودت را نمی بینی.. اگر نگران این هستی چرا مردم مطالعه نمی کنند خب تو چرا مطالعه نمی کنی .. اگر مردم فحش می دهند و از فحش دادن بیزاری چرا خودت فحش می دهی .. ما ایرانی ها انگشت اشاره مان را به دیگران گرفته ایم و همواره دنبال مقصریم .. اما نمی دانیم سه انگشت دیگر خودمان را نشان می دهند .. یعنی اگر یکی هم مردم مقصر باشند ... سه تا خودت مقصری .. چرا روزمان را خوب شروع نمی کنیم ..

باور کنید یک تحرک عصرگاهی حال آدم را جا می آورد .. بیرون رفتن حال آدم را جا می آورد .. مطالعه حال آدم ر ا جا می آورد ... همه فریاد می زنیم آی چرا کسی کتاب نمی خواند .. خب شمایی که فریاد میزنی خودت چند ساعت کتاب می خوانی ..

نه تنها کتاب .. یک روز موسیقی خوبی گوش کن .. بخند .. همیشه لبخند روی لبت باشد .. چه اشکالی دارد یک روز از زندگی که خداوند به ما هدیه داده لذت ببریم .. حرص بیشتر را نزنیم و از چیزی که هست خدا را شکر کنیم ...و ادامه بدیم ... از چیزی که هست لذت ببریم .. نه چیزی که قراره برایش زور بزنیم

یک راننده تاکسی یک حرفی زد خیلی خوشم آمد ...

گفت همین خود بنده به عالم و آدم اعتراض می کنم که سران مطالعه پایینه که انقدر بی سواد شده ایم و تو سرمان می زنند .. اما یه روز فکر کردم .. خب من هم یکی از همین مردم هستم .. من خودم هم مطالعه نمی کنم .. چه اشکالی دارد روزی دو صفحه .. مطالعه کنید ... به جای اینکه سرتان را در گوشی ببرید ... کتاب بخوانید و کتاب ...

یک کمی ... زندگی کنید .. از چهارچوب زندان فعلی خودتان بیرون بیایید .. فکر کنید ... می شود ..

کافیست بخواهید ... همین ... زندگی ساده تر از این حرف هاست .. زمان طلایی است که هیچ جا پیدا نمیشود ..

نظرات  (۵)

:(

+تولدتــــ هم مبارکــــ [نمی دونَم گذشته یا نیومده در هر حال مبارک]
در روز هم باید ب مشکلاتی که دیده میشه حالا چ تو خانواده چ تو جامعه فکر کرد و هم از خیلی چیزا لذت برد.
اینکارو معمولا میکنم.
یا حداقل معمولا سعی میکنم برای خودم حال خوب بسازم.
حق باشماست...
عههه اینجا سه نویسنده س که:)))


هوم راننده هه موافقم:)
پاسخ:
شاید ..

با کدام راننده هه؟؟
راننده ی تاکسی دیگه بند اخر پست
پاسخ:
بله .... متوجه شدم :)
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">