فاتحه ات را بخوان استاد
و این است اپیزود شماره 44 که تقدیم شما می شود :)
ما ابتدا می رویم به کلاس و چیزهایی را یاد می گیریم .. اما این یاد گرفتن ... می تواند هم خوب باشد و هم بد .. هم مفید باشد و هم خطرناک ..
می تواند به ما انرژی بدهد که کمک کنیم و یا حتی از علممان ببخشیم .. دست کسی را بگیریم ... همین علم هم می تواند مارا مغرور کند که برای کوبیدن افرادی که علم ما را ندارند استفاده کنیم ... به مانند چاقو است که سر می برد و یا پنیر ..
اما نمی خواهم از این مساله در اپیزود چیزی عنوان کنم که خود بحث بلند بالاییست و دوست ندارم پست طولانی شود و وقت شما حضرات را بگیرد .. اما امروز می خواهم یک نصیحتی کنم .. نصیحتی چند از برادرتان ..
اگر در علمی صاحب نظر هستید و یا هنری دارید.. اگر چیزی را بلد هستید ... هرگز کسی را مسخره نکنید و زیاد به خود نبالید ... نه این که به خود انرژی ندید .. اما خودتان را زیاد بالا نگیرید که غرور آفت علم است ... یه کلام بگویم که کل این متن ها را درون خودش جا کرده ... و شاید بیشتر منظور این اپیزود را برساند ...
دوست عزیزی که هنری داری ... هر وقت خود را استاد مطلق دیدی و همه را بی سواد ... فاتحه جایگاه و علمت را هم همان لحظه با هم بخوان ... همین
شب بارانی خوانندگان عزیز اپیزودی خوش ...
- ۹۴/۰۸/۱۱
همیشه جا هست برای رشد...
+
شب بارانی شما هم بخیر :)