راستش را بگو
از اینکه دروغ بگویم بدم میآید.موقع دروغ گفتن هول می شوم دست و پایم را گم می کنم و خنده ام می گیرد.دلم نمیخواهد چیزی از من بپرسند که مایل به پاسخ گویی نیستم و اگر پرسیدند و نخواستم جواب بدهم تا بتوانم طفره می روم، بحث را عوض می کنم و نهایت نشد، دروغ می گویم.آدمی که دروغ می گوید حرفش تاثیرپذیر نیست و مخاطبش اگر کمی زرنگ باشد می فهمد که یک جای کار می لنگد.از ریاکار بودن هم بدم میاد ریاکارها همیشه سعی در نشان دادن خوبی های خود دارند و گاهی پا را فراتر گذاشته به همراه ریا رفتار دروغ آمیز ! هم دارند مثل گریه های قلابی!!! گفتم گریه های قلابی؛ چند هفته پیش رفته بودم حرم از معدود دفعاتی بود که دلم میخواست کنار ضریح باشم نزدیکترین جا به قبر امام رضا(ع) و با خیال خام اینکه میتوانم قبر راببینم.گوشه حرم کنار آن دیوار شیشه ای که زن و مرد را از هم جدا می کرد یک صف تشکیل داده بودند رفتم و در صف قرار گرفتم نزدیکی های ضریح بودم که دوتا خانم چادرهایشان را به گردن بسته بودند و ضریح را محکم گرفته بودند طوری که صورتشان به سمت جمعیت بود داد می زدند و به اصطلاح گریه می کردند، وسط آن بل بشو خیره شده بودم به آنها هر چه به صورتشان نگاه می کردم دریغ از یک قطره اشک از بس چشمهایشان را فشار میدادند گفتم الان است که کور شوند راستش با دیدنشان بیخیال نزدیکی به قبر و دیدنش شدم و فهمیدم خیال خامی داشته ام که میتوانم قبر راببینم چون تا سقف پول داخل ضریح بود، هنوز نرسیده بودم دستی به ضریح کشیدم راهم را کج کردم و برگشتم.بعد از ذهنم گذشت که اگر امام رضا این همه حاجت روا نمی کرد آیا باز هم این همه زوار داشت؟ چطوری است که حرم معصومین دیگر در زمانهای خاصی مثل تولد یا شهادتشان فقط شلوغ می شود اما حرم امام رضا همیشه خدا شلوغ است همیشه خدا دور ضریح پر از آدم است.واقعا ما به خاطر ارادتمان انقدر می رویم حرم یا حاجاتمان؟کمی انصاف به خرج دهیم جواب سوال روشن است؟ومتوجه میشویم ما به خودمان هم دروغ می گوییم و برای اینکه بیشتر و بیشتر چیزی نصیبمان شود ول کن زیارت نیستیم...
- ۹۴/۰۹/۰۹
هه...
واسه بعضیامون که انگار دروغ از نون شب هم واجب تره...متاسفانه....