اپیزود

چیزی که می فهمم ( فک کنید توییتره )

اپیزود

چیزی که می فهمم ( فک کنید توییتره )

نور سو سو می کند

شنبه, ۱۲ دی ۱۳۹۴، ۰۶:۵۵ ب.ظ

شستمین اپیزود رو در هوای سرد تقدیم شما عزیزان می کنم ..

وقتی در این تاریکی شب نوری از دو سو سو می کند ... و تو در جنگلی سرد و تاریک تنهایی قدم می زنی ... و این نور شاید تو را به سمت تو بکشاند .. نوری که از دور شاید دری باشد به سوی روشنایی .. به سوی خوشبختی .. و شاید بهشت درون آن نور باشد .. و شاید حداقل آتشی باشد تا از سرمای این جنگل سرد تو را نجات بدهد .. وقتی که کوچکترین چیز به تو امید می دهد از سرگردانی که این روزها داری تجربه اش می کنی .. شاید آن نور .. نور یک شمع کلبه ای تاریک باشد و شاید آتشی بزرگ ..

مهم این است که تورا به خود جذب می کند .. و این امید است ... مهم نیست چه روشن شده .. مهم این است که شاید .. شاید .. تورا از این سرما .. از تاریکی .. نجاتت دهد ...

وقتی که تاریکی به تو چیره میشود ... نوری که سو سو می کند ... می تواند کل جنگل تو را روشن کند ...

شاید می توان با همان سو سو ی نور ... در وسط جنگل سرد ... امیدوار شد ... شاید می توان شاد شد ...

شاید می توان ...

نظرات  (۳)

  • عرفـــــ ـــان
  • چقد به حالِ الانِ من میخورد این متن ...
    عالی بود ... ممنون ...
    پاسخ:
    خوشحالم که این نظر رو داشتید 
  • خانومی مهربون
  • نوشته ای فوق العاده
    پاسخ:
    مرسی
  • امیروحید کوچولو
  • شاید می‌توان فکر کرد که جنگل آتش گرفته!!!!
    ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
    شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
    <b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">