اپیزود

چیزی که می فهمم ( فک کنید توییتره )

اپیزود

چیزی که می فهمم ( فک کنید توییتره )

یگخیلی هم ساده نیست راهنمایی کردن کسی که واقعا در حال انتخاب کردن راه های خیلی خیلی مهم زندگی اش هست . به نوعی دخالت کردن و هدایت کردن زور زورانه به سمتی که ما فکر می کنیم صحیح است بسیار کار غلط و خطایی است .

شاید چیزی که روی ما حواب داده و یا تحارب کلی اش را داریم روی این شخص نتیجه عکس بدهد . متاسفانه این مساله خیلی خیلی در کشور ما و ایرانیان حتی خارج از کشور نیز مشهود است .. دکتر بشو . به قامت تو مهندسی می خورد و از این قبیل هدایت های مسخره که ممکن است زندگی فرد را به تباهی بکشاند . به نظرم کسی که روی یک طناب ایستاده و در حال انتخاب مهم ترین تصمیم زندگی اش است شاید دهانمان را ببندیم برایش مفید تر باشیم . فی المثل دو عدد دو قلو که عاشق گل بودند و پزشکی خواندند و اولی راهش را به سمت گل ادامه داد و دومی همان پزشکی .. اولی میلیاردر شد و صادرات گل و دومی در حد دکتر عمومی ماند و کوچکترین پیشرفتی نکرد . و در انتها برادر دوم هم به گل روی آورد و او هم مانند برادرش موفق شد . پس هر زمان شخصی را در حال تصمیم گیری دیدیم مطلقا دهانمان را ببندیم و فقط شرایط موجود را برایش شرح دهیم . اکثرا دیده شده حتی در مدارس مشاور های ما می گفتند تو زیست را 18 شده ای و باید بروی رشته تجربی در صورتی که شاید علاقه من خیاطی باشد . این مساله در افراد درس خوان تر مشهود تر است چون اکثرا تحت فشار بیشتری برای رفتن به رشته های نظری و در انتها مدیریت و وکالت و مهندسی و پزشکی و عیره می شوند و در نهایت میشود این چیزی که می بینید . این همه مهندس داریم که بی کار هستند و جویای کار . حتی اگر کاربلد هم باشند کاری وجود ندارد . به نظرم باید وجدانمان کمی درد بگیرد و بگذاریم فرد خودش تصمیم بگیرد و از هرگونه هدایت اجباری و غیر مستقیم خودداری کنیم .. نظر خودته را واقعا بهش احترام بگذاریم و در حد حرف باشد . فی المثل فرد می خواهد کامپیوتر بخواند آنقدر توی سر رشته می زنیم که فرد منصرف می شود و در نهایت می گوییم تصمیم خودت بوده ... نه فقط در رشته تحصیلی ... در کار ... در سرمایه گذاری ... در هرچیزی ... حتی روابط زناشویی ...

دهانمان را ببندیم .. کار سختی نیست .. همین ...

یک مدت نبودم ممنونم از ابراز لطفتان

سرور های بیان واقعا آشغالن .. از اینجا اصلا دسترسی نیست و دایم قطعه

خیلی سرم شلوغ شده .. پر شدم از کار و کار وکار ....

خدا رو شکر

_به نظرم اونی که اذت وبلاگ نویسی رو درک و یا تجربه نکرده عمرش در فناست .. :|

کلا دیگه گند همه چی رو در آوردیم . آدم که دو دقه می خواد بره اینستا چهار تا چیز ببینه

یه روز لخت شدید .. یه روز آب یخ سرتون می ریزین ... یک روز آب داغ می ریزین ... یه روز خاک می ریزین .. به روز عکاس می شید .. یه روز لاکچری ... یه روز گدا .. ی روز قلیون می کنید تو حلقتون .. یه روز گلدونش می کنید می کنید تو چشتون .. یه روز لباتون شکل بواسیره.. یه روز مث هیولایید ...یه روز زیر پیراهن می پوشین ... یه روز ادا همو در میارین ... یه روز صدا الاغ در میارین ... یه روز سیاه سفید می شین .. یه روز رنگی ... یه روز قرمز ... یه روز خودکشی می کنید .. یه روز فحش می دین .. یه روز خشتکتونو پاره می کنید .. یه روز همدیگه رو به خیانت متهم می کنید .. یه روز مستراج نمی رید .. یه روز حامله می شید .. یه روز سقط می کنید .. یه روز هار میشید .. یه روز کویین میشید .. یه روز خر کویین میشید ... به روز اسبش میشید .....یه روز زوزه می کشید ... یه روز پیج مسی هستید .. فرداش پیج اوباما .. پس فرداش تتلو ... یه روز دهن تون چفت و بست نداره .. یک روز تصمیم می گیرید فحش ندید .. یه روز که فرداش باشه باز آش و همون کاسه ... یه روز مرغ نمی خرین .. یه روز کتاب خون میشین .. یه روز بنزین و تحریم می کنید .. یه روز با فرهنگ می شین .. یه روز بین خط می رونید ... وقتی حرف زدنتونم بلد نیستید ...

این بیرونم تو دنیای واقعی این داعونا هم از فضا اومدن .... شما نیستید چون با کلاسید ... هرکی هم انتقادی کرد فحش ناموس بهش می دید یا میگید بیرون گوده لنگش کرده ..

مردمی که برای صرفه جویی در مصرف آب به جای تمیز نکردن حیاط با آب عدد 5 رو به 780 می فرستن ......

بس کنید تورو قرآن .... آدم بالا میاره ..

مسئولین تورو جان عزیزتون این مستراح رو فیلتر کنید بره ...

تا الان فکر می کردم فیلتر برای این بوده که از بیرون تغذیه نشیم . الان می فهمم بحث آبرو بوده ...

#عصبانی

شاید برای نظر دادن دیر شده باشه ولی لباس قبلی کاروان المپیک از لباس خدمتکاران تبدیل شد به لباس دلقک ها !

فقط شاکیم . برام مهم نیست حتی از چی . فقط خیلی خیلی شاکی شدم . از خودم و از این زندگی خیلی سخت . و این باور که مدام درون گوشم زمزمه می کند که زندگی هرگز آسون نبوده و نیست . و تو میدوی و به سمت جلو حرکت می کنی شاید که از چیزی فرار می کنی .. از خط صاف . به راستی که خط صاف شدن حتی از مرگ هم بدتره .. از یک بعد تک .. که بعد از انتهای هرچیزی و مرگش به سراع تو حمله ور میشود . مثل قبیله که به قبیله دیگری حمله می کنند . و کوچکترین رحمی ندارند . مثل مفول ها ... دو پاراگرافی اش نمی کنم تا یک دست شود . زیادم بود خوشحال میشوم که نخوانی .. چون چیزی دستگیرت نمیشود . هیچ چیز .. امروز خیلی شاکی بودم و محتاج تخلیه . از خیلی چیز ها که میشد داشته باشم و ندارم و به جایش فقط یک چیز دارم که باید با آن بجنگم با نهایت قددت . با نهایت قدرت برای فرار از مرگ ...

خودمونیم .... زندگی مث خروجی سگ نجسه .... نجس ....

پرده اول : نزدیک رفتنه و دو روز دیگه پرواز داری و هنوز هیچ کاری نکردی . هارد رو وصل می کنی و کل محتویات کامپیوتر رو می ریزی توی هارد . انتخاب همه و کپی ... و بعد در هارد و پیست ...

پرده دوم : شش ماه از اومدنت می گذره و شروع می کنی به مرتب کردن فایل های هاردت و پاک کردنش با برنامه شردر ( برنامه ای که در کد فایل تغییر ایجاد می کنه و به طور کامل فایل رو از بین می بره به طوری که قابل بازیابی نباشه) و اضافه ها رو میریزی مثل کاغذ خورد کن تا فایل هاتو که اضافن نابود کنه ...

پرده سوم : به پوشه ای بر می خوری به اسم MY musics و اول میگی کلش رو بریزم تو برنامه احتمالا از مای موزیک اکس پی کپی شده .. و تصادفی بازش می کنی . می بینی یک سری فایل های تنظیم موسیقی خیلی قدیمی .. ولی با نسخه جدید همون برنامه دیگه باز نمیشن . نت رو میگردی تا نسخه قدیمی برنامه رو پیدا کنی و نصب کنی .. و می کنی ..

پرده آخر : باز باز کردن هر فایل ، بغض نرمی می کنی ، خاطراتت می آد جلو چشمات . که برای عشق و علاقه ات چه زحماتی کشیدی و نشده . فایل هایی توش پیدا می کنی که مربوط به کامپیوتر شکسته قبلی تو بودن .. تنظیم ها و موزیک های جدید با کلی ملودی که با اشک و لبخند نوشته شدند و زده شدند و تنظیم شدند . و حالا ازشون یک پروژه ناقص و خالی مونده . پروژه ای که همیشه قراره نگهش داری ... چه خاطراتی که روی هر نت هر کدوم از این صداها نهفته بود که همش برام زنده شد ... آهنگ هایی که خودم تنظیم کردم و هرگز شنیده نشد ...

دروغ چرا ...... گریه کردم ..

مرد هم گریه می کنه ...

شب خوش

خیلی وقت ها شده که ناراحت بوده ام و با جرف هایش کلی خندیده ام . گاهی وقت ها می گویم چرا دنیا مال او نیست . بعضی از افراد به نظرم حق بیشتر از چیزی که هستند را دارند . مهران مدیری تنها اسطوره ایست که از ایران روی ایشان تعصب دارم . مهران مدیری از نظر من یکی از برترین های سینمای ایران است و به شخصه در هنر ایشان زبانم به چرخ در نمی آید . از زمان های دور هوادارت بوده و هستم و همیشه برایت بهترین ها را آرزو می کنم . اسطوره من مهران مدیری . اگر حتی حتی موقع دیدنش یک بار لبخند به لبت اومده روی این پست نظر مثبت رو کلیک کن !

کلا یک شخصیت دلتنگی دارم . یعنی خیلی راحت دلم برای خیلی چیزا تنگ میشه . حتی چیز های نداشته ام و یا حتی آرزوهایی که به واقعیت نپیوستند . ساعت الان باید سه ودده دقیقه باشه که نشستم پای این وبلاگ و از روزمرگی و عاداتی مینویسم که دیگر خیلی خیلی کلیشه ای شده . دلم برای خیلی چیزها این روز ها تنگ میشه که حتی نمیشه تو رویا هملمسشون کرد فی الواقع . پس می نشینم و آرام و تک تک ذرات کافئین لعنتی را زهر مار میکنم . کلا روحیات دلتنگ چیز خوبی نیست ... امان است وامان

و وقتی کهه توام با درد محدودیت و تنهایی ها بشود

شب خوش

سه و سیزده دقیقه . تیرماه 95

با اینکه حدود شش هفت سالی هست که وردپرس جان را می شناسم ولی به هیچ عنوان قصد کوچ کردن به آن راندارم .. دوست دارم جایی وبلاگ نویسی کنم که امکاناتش در همین حد باشد .. وردپرس زیادی بزرگ است .. نصیحت من به دوستان ... اگر کاری بیشتر از وبلاگ نویسی ندارید بروید گم می شوید ..

بیان سرویس دهی ات خیلی مزخرفه یک ساعته می خوام رو وبلاگ بچه ها که بهم نظر دادن جواب بدم هی قطع میشه بالا نمیاد ... متاسفم ...

یک مدتی شده که من یا از مدرسه و یا باشگاه می آم و شاید قدمی هم دور و بر بزنم و چند تا فروشگاه ببینم و پیاده روی کنم و چهار تا عکس بگیرم چند تا آدم سه پیچ عرب سر راه آدم سبز میشن . که حد بز هم زبان بلد نیستن . میاد حرف میزنه و من به دو زبان معمول اینجا که یکیش هم انگلیسی باشه میگم چی و نمی فهمه و می گه :

english?

میگم  yes,of course, what do you want?

خلاصه جوابی نمی ده یه ایفون خالی لخت نشون می ده می گه 80 یورو . یعنی می فروشم .. و بعد ول هم نمی کنه . بابا زبان که حالیت نیست . یه گوشی سیاه هم که معلوم نیست دزدیه یا چیه یا بمب توشه یا خرابه می خوای هشتاد یورو بکنی تو پاچه مبارک ما و به ریش ما هم بخندی . بعد اونقدر ابله تشریف داره نمی دونه الان کسی گوشی هوشمند دست دو نمی خره اونم تو این شرایط چون همه می دونن ممکنه دزدی باشه و حتما پیدا میشه صاحبش و همه اینو می دونن ..

فکر می کنه سوریه است که راحت سر مردمو کلاه بذاره ... کلا داغون .... خیلی رو مخم رفته تازگی ها

بنا به دلایلی به ادامه مطلب رفته است این پست بی ادب . برای خواندن آن می توانید روی عنوان کلیک بفرمایید

عکس قدیمی .. ولی بدون شرح

این موزیک را حتما گوش کنید :

 

اگر دوست دارید کل موزیک را بشنوید کلیک کنید و دانلود کنید
  #گوش_کنیم   

اگر در اداره ای رییس باشم و کارمند همان اداره به نام آقای رشیدی بیاد و به من بگه که آقای احمدی دیروز در اتاقش رو بسته بود و دو ساعت با خانمش صحبت می کرد و بعد از اینترنت اداره برای چک کردن فیس بوک و دانلود سریال استفاده می کنه ..

اولین کاری که می کردم حکم اقای رشیدی رو امضا می کردم که بره حسابداری و تسویه کنه ..

بعدم آقای احمدی رو توبیخ می کردم بابت استفاده از اموال عمومی به نفع شخصی .. و یک ماه اضافه حقوق می دادم بهش بره برا خونشون نت پر سرعت نامحدود بخره تا یک سال فیلم دانلود کنه ذخیره کنه ..

یه همچین مدیر کول ای هستم من .. شرکتم خصوصی باشه ... آقای احمدی رو صدا می کنم و جلو روش می گم رشیدی داشت زیر آبتو می زد حواست باشه به همه کارمندام بگو این زیراب زنه

شاید بیشتر از ده سال است وبلاگ نویسی می کنم . از آن روز ها که برنامه ای را روی سیستمم نصب می کردم و به بررسی نرم افزار مورد نظر می پرداختم و وقتی که لینک دانلود نرم افزاری را قرار می دادم که به طور کامل در مورد آن تجاربم را گفته باشم و به توضیحاتی که سایت های دانلودی معمولا از روی هم می نویسند اکتفا نکنم و گاهی میان نرم افزار ها جوک هایی نیز می رفت و تصویر هفته داشتیم که از سایت اوپرا کپ می زدیم . اوپرا اون موقع مرورگر نشده بود و یک سایت باز کرده بود که تنها و تنها عکس داخل آن میشد یافت و بعد از آن نیز شاتر استاک بود . تا امروز که اپیزود باز شد همیشه در حال تغییر بودم . همین اپیزود که در ابتدا قرار بود توسط من و هامون و دو شخص دیگر نوشته بشود و فقط سیاسی و اجتماعی ولی در انتها خانم وکیل اضافه شدند و سپس حذف شدند و به بررسی مشکلات جامعه پرداختیم و امروز چند روز پس از تولد یک سالگی اپیزود می توانیم ببینیم که تنها اپیزود تراوشات ذهن شخصی را به تصویر کشیده و تبدیل به یک وبلاگ شخصی نویس شده است .

همیشه تغییر را به جای خداحافظی ترجیخ دادم مگر بن بست وجود داشته باشد . فی المثل در بلاگفا خداحافظی کردم ولی آدرس اینجا را داده ام و روز های جدید را شروع کردم .چندی هم هست که فکر تغییر اصلی هستم . اما این بار نه در وبلاگ نویسی و نوشتن ..

اگر اعتماد به نفس اش را داشتم خیلی دوست داشتم یک ویدیو بلاگر بودم و یا حتی یک وویس بلاگر و متناوبا به جز پست های وبلاگ هر هفته و یا هر ده روز یک پادکست به بیرون منتشر می کردم و یا در ویدیو بلاگ نیز به همین صورت . از نظر بار علمی این توانایی رو دارم ولی متاسفانه اولا اعتماد به نفسش رو ندارم و دوما امکاناتش رو ندارم . اولا ساخت ویدیو و یا پادکست احتیاج به یک تیم حداقل 5 نفره با جریان های فکری یکسان دارد تا با کمک هم متونی رو آماده و یا موضوعی را ساخته و در نهایت آن را به صورت یا ویدیو بلاگ و یا پادگست و یا جتی مجله و یا ماهنامه به بیرون منتشر کنند .

کلیه مشکلات از سر همین اعتماد به نفس است . ای کاش اعتماد به نفسش را داشتم . اگر داشتم شاید شماره سی ام ویدیو را امروز دریافت می کردید . ولی در کل با همین نوشتن هم خوشم و ازش به حد کافی لذت می برم . دوست نداشتم این پست زیاد بشه ولی شد .. با عرض پوزش .

$$ به جایی رسیده که ما وبلاگ نویسان می ترسیم از نوشتن پست طولانی .. خیلی ..

مهم نیست دین ما ادما چیه ... مهم اینه عاشق خدا باشیم ...

هرکسی که در این دنیا خدا اونو بیشتر دوست داشته باشه بیشتر بهش بلا و سختی میده و آزمایشش می کنه تا عشق بندشو به خودش. بسنجه ..

مهدیس جان از اینکه در این برهه زمانی خدا این ازمایش رو برات در نظر گرفته از صمیم قلب متاسفم و امیدوارم خداوند متعال صبر به اندازه این ازمایش رو بهت اعطا کنه و امیدوارم که این آخرین ازمایش سخت باشه چون همه ما بنده او هستیم و این بعد جهان برای ازمایش ماست.

از خداوند منان برای تو طلب صبر میکنم و همچنین برای خانواده محترمت نیز طلب آرامش و تحمل.

امیدوارم همیشه به یادش باشی و همیشه در آرامش باشه

ببخش که ادبیات ضعیفم نشد اونطور که باید ارومت کنم

 نگران نباش جاش حتما بهشته . تسلیت میگم

غم آخرت باشه ..

لینک پیوست

انتهای رمضان به فطریه میرسه ...

یعنی مسلمون به ضعیف تر از خودت کمک کن .. حتی به زور اسلام

پس حکمتش کمک ب هممنوعه ن گرسنگی کشیدن

پس عید مبارک اونایی که تا دستشون میرسه کمک میکنن به مستضعفف

نه حیوانات ناخن خشکی ک فقط گشنگیشو کشیدن و پیشونیشون جای ی نقطه قهوه ایه ...

عید شما بنده های خدا مبارک

یه قانون شخصی ساخته هست ک میگه هرچی خودتو بالاتر ببینی به همون اندازه که میبینی پایین تری

هرچی فکر کنی دانا تری بدون نفهم تری

هرچی فک کنی با سواد تری بدون بی شعور تری

هر چی فک کنی بالاتری بدون پایین تری

من باب مثال س مورد عرض کردم ک بیشتر جا بیفته

استادی ک خودشو استاد بدونه نفهم ترین و بیسواد ترینه

چون همیشه دست بالای دست بسیاره

یه چیزایی باورش آسون نیست ....

                                 به همین راحتی یک سال گذشت....

*یک سال گذشت

تولدت مبارک اپیزود ...

صد پست است که همراه شما هستیم

از اینکه من را می خوانید و تحمل می کنید از شما عزیزان صمیمانه تشکر می کنم

چه از عزیزانی که از ابتدا بودند و حالا نیستند

و چه کسانی که به تازگی همراه شدند

و چه عزیزانی که از ابتدا تا امروز همراهم بودند

از شما ممنونم

p100

تورو خدا دعای امشب منو یادتون نره

کاش کمی مثل او بودیم .. کمی ..

امیرش نه ... اما حداقل اش مومن بودیم ..

تسلیت باد . به عرشیان و فرشیان تسلیت باد

یا علی ...

هر زمستون پیش از اینکه ریشه پا بندت کنه

شاخه تو بردار و تمرین تبر کن با خودت

یا بساز و دونه دونه مرگ برگاتو ببین

یا بسوز و جنگلی رو شعله ور کن با خودت

دانلود موزیک مورد نظر

#موزیک

عاشق شعر و موزیکشم .. خیلی .. پیشنهاد می کنم گوش بدین .

یادش به خیر .... نهایت تکنولوژی که موبایل زمانی که ما بچه بودیم داشت این بود که

مثلا دکمه ستاره شو زیاد فشار می دادی یه بوق می زد و می گفتی

جفر ...

بعد شماره جعفر رو می گرفت و صحبت می کردی ... مشکل اینجا بود که ..

حتما باید جعفر رو طوری تلفظ می کردی که دفعه اول تلفظ کردی .. همون جفر خودمون ..

شماها که یادتون نمیاد ...

عید 92 بود که خبر بهم رسید با چپ کردن اتوبوس برای همیشه هم خدمتی که با هم خیلی دوست شده بودیم و کلی قرار و مدار هم داشتیم رفت پیش خدا .. به همین راحتی . کسی که با هم کلی خاطرات ساخته بودیم و کلی لبخند به من هدیه کرده بود به همین راحتی از دست دادیم.

و شاید در این چند روز خیلی ها همینجور مهردادشان را از دست داشته باشند . کسانی که شاید می توانستند سرمایه های بزرگی برای کشورمون باشند و شاید در آینده کار بزرگی می توانستند بکنند . همانطور که  خیلی از ترخصی شده ها و فراری ها مشغول انجام آنها هستند ..

تا کی مردم ما به همین راحتی سکوت می کنند .. تسلیت دردی دوا نمی کند .. حتی رسانه ها نیز سکوت کرده اند . کاش بیدار شویم و همه با هم بگوییم :

نه .. به سربازی اجباری !

شاید فردا نوبت مهرداد ما برسد ... فکر نکنیم همیشه مال مردمه ..

-همیشه دوست داشتم جایی باشه و فیلتر هم نباشه و هر لحظه هر فکری از سر من می گذره رو بنویسم.

معرفی می کنم .. شاه توت ... دوست داشتید هر از چند گاهی یه سری بهش بزنید