اپیزود

چیزی که می فهمم ( فک کنید توییتره )

اپیزود

چیزی که می فهمم ( فک کنید توییتره )

ترسیدم از وقتی که ...

تا تعداد کامنتمون و فالورمون و این صحبت ها بالا رفت ...

        زرت ...

                   هار شدیم ...

آدم باید اونقدر شرف داشته باشه که بدونه کجاست .. و بدونه هیچی نیست ..

هیچی ...

شما هم بترسید ...

تهدید: تهدید: دوستانی که جواب کامنت من رو به ایمیلم یا وبلاگم نفرستند دیگه افتخار بهشون نمی دم و نمی خونمشون .. وسلام ...

آدرس ایمیلم رو تماس با من هست

پی نوشت: یه نفر به کاربرای اینترنت محترم بفهمونه هک تلگرام وجود نداره . این تبلیغاتم کار چهارتا حرومزادست ...

وقتی که بودن تو را بیشتر از پیشترها خواستم ... و خواستمت

  و وقتی که سایه خالی تو در کنار قدم های من دیده نشد ..

و من گمت کردم در گرد و غباری ... و خواستمت ...

امروز در این عربت .... قربت ام را خواستم ... و خواستمت

و خواستم ات ...

#عشق

در موضوع: عشق

پی نوشت" یه احمق نفهمی هم هست هی اسپم میده من و موجودات ناشناخته .. بابا تایید نمی کنم برو گمشو

تهدید: دوستانی که جواب کامنت من رو به ایمیلم یا وبلاگم نفرستند دیگه افتخار بهشون نمی دم و نمی خونمشون .. وسلام ...

راز من نی یارم گل کیلوی مثل عم

          من درده ن ببرنه آلای ما سل یم ..

قالدیر مه یال کیز ... قال دیر مه یال قیز ..

ئر جای دیگه هم میگه  سنین اوچور یاشایا من .. هر نفس یالقوزوم ..

خانم لاغزاده خورسه کانووا می خونن ... ازبکی ... منم نفهمیدم ..

__ ممنونم از نظراتتون .. ببخشید دیر پاسخ دادم

*خوشحالم منصرفت کردم مهدیس

 برای خوانندگی خداوند متعال به من صدا نداده ...

   ولی به جای آن چیز دیگری داده به نام شعور ... که می فهمم صدای خوبی ندارم

           و این را درک می کنم که این را ندارم ..

ور نه درک نمی کردم .. نیم میلیارد نفر از سرطان گوش جان به جان آفرین تسلیم می کردند ..

-- بعضی ها خب این درک و شعور را ندارند ..

به هر دلیل درس نخوانده و نتوانسته حتی شغل خوب پیدا کند . داخل بازار و یا حتی هر جایی مشغول خوردن روزی حلال است و نون بازو و عرق خودش را می خورد در صورتی که می توانست از دیوار مردم بالا برود .. ولی سرش به کار خودش است .. و روزی حلال به خانه اش می برد.

وقتی فرزندانش می شنوند کلمه مرتیکه حمال را ... شاید گمان کنند پدرشان شغل بدی را دارد ..

کاش کمی فکر کنیم ... کاش در بی ادبی هایمان ... این کلمه را حذف کنیم ... کاش ... همین

..عزیزانی که می خواهید شاخ و خاص دیده شوید .. بدانید چیزی جز حالت تهوع در مخاطب روبرویتان ایجاد نمی کنید .. بشینید سر جاتون

سر کلاس بودیم و بحث سر این بود که اگر قرار بود یکی از 5 توانایی شما رو بگیرند کدام از همه مهم تر است و من به فکر فرو رفتم . بدون چشم دیگر نمی توانی به زیبایی دنیا و حتی زیباییی های معشوقت بنگری .. بدون گوش دیگر نمی توانی حسی از موسیقی بگیری و حتی صدای معشوقی بشنوی .. بدون حس لامسه حس کردن خنکای هوا و لمس گندم های زرد در دلت خواهند ماند .. و بدون مزه .. دست پخت مادرت را دیگر نخواهی فهمید ..

گاهی به همین سادگی متوجه میشویم خدا چه نعمت هایی به ما داده و ما چه قدر نا شکریم ..

خدایا شکرت از اینکه سالمم ... از این که نفس می کشم .. زیبایی هایت را می بینم و می شنوم و لمس می کنم ..

آلبوم امیر بی گزند

دوستان عزیزم امروز مفتخر هستم آلبوم امیر بی گزند را به شما عزیزان معرفی کنم.  آلبوم فوق العاده زیبایی شده و مخصوصا بنده تراک یک و 12 یعنی امیر بی گزند و متصل را بسیار دوست داشتم و از آخرین اتوبوس هم خوشم آمده . به شما پیشنهادش می کنم گوش بدهید . لطفا از موسیقی ایران و هنرمندان حمایت کنید و این اثر را از لینک زیر و به صورت قانونی دریافت کنید . سه هزار تومان هیچ پولی برای یک آلبوم نیست .

دانلود به صورت قانونی

#گوش_کنیم

ببخشید کمی دیرتر شد .. سرم شلوغ بود

بعضی از وبلاگ ها رو آدم می خونه رسما بالا می آره ..

-- مادر چرا گریه می کنی ؟ چرا ناراحتی چی شده ؟ درد داری پرستار رو صدا کنم

-- دکترا گفتن نمی تونی روزه بگیری . حالت برای روزه مساعد نیست

-- حب اینکه ناراحتی نداره روزه برای ادم مریض قبول نمیشه و تازه گناه هم داره

-- آخه مادر من عمری گرفتم کار من نیست . نمی تونم دووم بیارم

-- مادر جان اشکال نداره ان شاالله سال دیگه حالت خوب میشه همشو میگیری پا به پای ما میایی. تازه امسال روزا طولانی تره و رمضان سختی هم هست

-- می دونم مادر ولی شاید سال دیگه زنده نباشم و این آخرین رمضانم باشه ..

-- ....

امروز درکت می کنم که آن روز چه می گفتی و چرا ناراحت بودی .. امروز درکت می کنم ...

.. عزیزانی که شرایطش رو دارید و دارید استفاده می کنید قدر لحظه لحظه شو بدونید ....

عطف به اینکه مد شده فال غیر از کتاب حافظ می گیرن و در مادر بزرگ خودمم دیدم ...

گفتم خودمم این کارو کنم .. یه کتاب برداشتم تا باز کردم جواب اومد ...

گم شو عمه ننه  ... گم شو ...

کمی که دقت کردم ... دیدم کتاب حضرت ایرج (میرزا) بود ... :| اعصاب مصابم نداشت ..

تا ما باشیم #فال از این جور روش ها نگیریم ..

بعدا نوشته ا

.. و اینکه موزیک تریاک من است ..

طرف که مثل من مهمونم هست بچه صاحب خونه رو گرفته بعلش لب و لوچه شو خم می کنه داد میزنه

پدرسگ!!! پدرسگ!!

بعد اون وقت بابای بچه داره استریت فیس ( :| ) به من و مابقی مهمونا می نگره ...

یعنی ابراز احساساتمونم مثل آدم نیست ... در این حد !!

-می دونم کمرتون رگ به رگ شد ....پست سنگین بود

**الهی من قربون ذوق کامنت گذاشتنت رو پیج سلناگوممز برم عزیییزم

نخواستم دلتو بشکنم ولی ادمهای معروف مغرورن و کامنتتو نمیخونن.

نخواستم دلت بشکنه

هرجا میرم کلید می کنن انگلیسی بحرف بخندیم ...

منم برای اینکه هم انگلیسی حرف زده باشم هم خندونده باشمشون میگم

اوکی بش ایم ردی ...

نمی دونم چرا کبود میشن .. مگه نمی خان بخندن ...

متن انگلیسیش : OK bitch .... I'm ready

قشنگ حرف میزنم حالشون جا بیاد ...

مارسلوس والاس میفرماد که

عرور درد میاره ...هیچ وقت هم کمکت نمی کنه ...

#دایالوگ برگرفته شده از کتاب "داستان عامه پسند" اثر کوئنتین تارانتینو

.. وقتی بلد نیستم خوب بنویسم جاش فحش می دم ... اگر احیانا ناراحت شدید ببخشید..

همه ما منجمله خودم .. یک خریتی!! به این غلظت انجام دادیم

که مثل یه لکه خیلی سیاه غیر قابل پاک شدن تو خاطراتمون هست

و وقتی یه هو یادمون میاد از خودمون حالمون بهم میخوره

در خدی که از خودمون متنفر میشیم

همه ما یک خریتی دقیقا به این غلظت تو زندگیمون کردیم

که خاطرش مث بادوم تلخ هی به خاطرمون میاد

و تررر میزنه تو خالمون

وقتی یادمون میاد مث ی صحنه جیغ و یک خاطره سیاهه

مث ی جیغ سریع یادت میاد و تو لحظه ای حالتو بد میکنه و سریع میره انگار نبوده .. مث یه سوت سریع

هرکی بگه ندارم مثل خودش دروغ میگه.

چون سگ زبون نداره

من با افتخار میگم نه یکی بلکه هف هش ده تایی دارم

خوشبحال اونا ک یکی دارم

کمتر تنشون میلرزه

-ضمنا وبایی که ی بار بهشون نظر بدم یه بارم برم دنبال جىاب نظرم رو کلا منت سرشون نمیذارم بهشون افتخار نمیدم و نمیخونمشون.. تمام ..  خود دانید!!

ترجیحا سعی کنی افتخار بدید بخونمتون

غلط تایپی و املایی داشت ببخشید با موبایل نوشتم ... شجاعا رو تو نظرات خواهیم دید ..

و خوشبختی یعنی اینکه ...

جایی را پیدا کنی که اسمش را بگذاری بهشت کتاب...

که بتوانی بروی و بخوانی ..

و مغز ات وا شارژ کنی ...

بهشتم را یافتم

خوشبختی یعنی کتاب خانه های اینجا

بعضی ها خیلی خودخواهن ...

هرچه قدر در حقشون لطف کنی خودشون رو می بینن ..

طوری که از محبت بهشون خودت حالت بهم میخوره

خارجی و ایرانی نداره عوضی همه جا هست

امروز دلم شکست از یه عوضی ..

فهمیدم اینجا هم دوست خوب نیست ..

تو ثریا همم نیست ....

نیست...

پی نوشت : دوستان عزیزم اگر هنگام نظر دادن متوجه شدید با ای پی کشوری جز ایران متصل به وبتان شدم بدانید وی پی ان خوبی دارم.. که خصوصی هست ...  خلاصه ناراحت نشید .

بعدا نوشت ها:

عزیزم نگرانتم پس کجایی ؟؟

یادمون باشه ...

وقتی که خوب می نویسیم .. خوب می خونیم .. خوب می نوازیم ..

جایی قهرمان شدیم .. کار بزرگی رو انجام دادیم ...

یادمان باشه ... خیلی ها آرزشون جایگاه ماست ..

و حتی توانایی این رو ندارند ...

و حتی اجازه ندارند ..

مهم نیست به چه دلیلی ... آرزوشو دارن .. حسرتش رو دارند ..

ولی فقط توانش رو ندارند ..

همین ..

اینا رو یادمون نره ..

و شاید تنها امیدی که دارم تو باشی ...

و شاید تمامی کابوس هایم با تو تمام شود ...

و شاید قهوه روبرویم در فنجان قبل سرد شدنش تمام شود ...

حال خوبی باشد ..

و همیشه شاید ... تو در زندگی من مشترک مورد نظر باشی ..

و پر شده همه جا از این شاید هایی که باید ... باید می شدند ...

و شاید انتظار برای شایدی که باید شود ... خوش باشد ...

و شاید ..

^ نشستم کنار پنجره توی این هوای خنک .. و به صدای مرغابی هایی گوش می کنم که بالا سرم پرواز می کنند و از دم دریا تا اینجا چرخی می زنن. و همین که بسی ناراحت

یخ زده ام ....

بس که دیگر در اینجا جرارتی نیست ... و دیگر عشقی نیست ..

محبتی نیست ... همه چیز در اینجا مرده ...

و فقط حرکت جنازه هایی بی جان را می بینید .. جنازه های پر ادعا ...

من اینجا خیلی وقت است یخ زده ام ...

وقتی که محبت مرد ... یخ زده ام ..

-- از نوشته های وبلاگ قبلی ام در بلاگفا - ایران 1394

و اینکه بیان اخبار بی ربطی را منتشر می کنه نشان از غیر حرفه ای بودنش می باشد .. که مثلا ما خیلی خوبیم

مثبت فکر کردن خیلی خوبه .. ولی بعضی وقت ها واقعا تبدیل میشه به یک

حرف مفت ...

همین ...

وقتی که سرطان داشته باشی و تازه از عشقت هم جدا شده باشی..

می فهمی ..

تفکر مثبت ... وافعا خوبه ... یا نه ... همون "حرف مفت" خودمونه ..

کار گروهی کامل را می شه توی یک گروه کر پیدا کرد ... یکی که چپ بزنه و یا خارج بخونه ... کار کل گروه رو خراب می کنه ..

تو کر زندگیمون ...

خارج نخونیم ...

بذاریم کار همه خوب پیش بره ...